جدول جو
جدول جو

معنی سر بزان - جستجوی لغت در جدول جو

سر بزان
دیدار کردن به قصد مواظبت، ذبح کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سر برزدن
تصویر سر برزدن
سر برآوردن و روییدن گیاه از زمین یا برگ و غنچه از درخت، سر زدن، برآمدن آفتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سردبیان
تصویر سردبیان
کسی که سخنش گرم و گیرا نباشد، آنکه با سخنان سرد دیگری را مشمئز و آزرده سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگ زبان
تصویر سگ زبان
گیاهی از نوع گاوزبان با برگ های پوشیده از کرک، گل های خوشه ای قرمز یا بنفش، دانه های خاردار و ریشه ضخیم که بلندیش تا شصت سانتی متر می رسد و در اراضی خشک و شنی می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرد بیان
تصویر سرد بیان
کسی که به سخنان خود مردم را برنجاند، غیر فصیح، کند طبع، ناموزون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردبیان
تصویر سردبیان
رنجاننده تیز زبان گوشه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر بزرگ
تصویر سر بزرگ
آنکه دارای سری بزرگ است، عالی رتبه عظیم الشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر بردن
تصویر سر بردن
حمل کردن سر بریده، تند رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر براه
تصویر سر براه
مطیع فرمانبردار، جدی وظیفه شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر آزاد
تصویر سر آزاد
نجات یافته: عاقل سر آزاد از آن ورطه بیرون آمد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه سر و چشمانش متوجه زمین است، مطیع فرمانبردار: جوان سر بزیری است
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره گاو زبانیان که علفی و دو ساله است و ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر میباشد رنگش سبز مایل به سفید است و در اراضی شن زار و خشک اغلب نقاط اروپا و آمریکای شمالی و آسیا (از جمله ایران) میرود. ریشه اش ضخیم و دراز و دوکی شکل و گوشتدار و برنگ خاکستری تیره است برگهایش نرم و سبز مایل به سفید و از کرکهای ظریفی پوشیده شده است. گلهایش به رنگ قرمز یا بنفش تیره و مجتمع به صورت خوشه و کوچکند و در ماه های اردیبهشت و خرداد ظاهر میگردد ریشه آن در طب مورد استفاده است لسان الکلب اذن الارنب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر بردن
تصویر سر بردن
((~. بُ دَ))
مجازاً، تند رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سگ زبان
تصویر سگ زبان
آذان الارنب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
Verdantly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
verdoyamment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پر زدن، پرواز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سرکشی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
انباشتن هیزم به قصد ذخیره سازی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
üppig grün
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
зелено
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
soczyście zielono
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
郁郁葱葱地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
verdosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
verdemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
verdosamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
зелено
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
groenrijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
हरियाली रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
dengan kehijauan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
푸르게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
בצורה ירוקה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
緑豊かに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
yeşillikli bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرسبزانه
تصویر سرسبزانه
kwa kijani kibichi
دیکشنری فارسی به سواحیلی